دكتر(فريدون جنيدی)، بنيانگذار بنياد فرهنگی نيشابور و متخصص اسطورهشناسی و تاريخ باستان، روز سهشنبه در سخنرانی همايش شب چله به شناخت علوم گاهشماری و جغرافيايی در دوران باستان پرداخت و گفت:(هزاران سال است كه جشن شب چله در خانه ايرانيان برگزار میشود. اين جشن حتی در زمان حمله مغول و تركان بیتمدن هم برگزار می شد.
استمرار و ادامه برگزاری اين جشن و جشنهای امثال آن نشانه پيوند ناگسستنی ايرانيان امروز با فرهنگ نياكانشان است. اما آنچه باعث تعجب انسان متمدن و پيشرفته امروزی است، چگونگی دستيابی ايرانيان باستان به گاهشماری است كه اين چنين دقيق طلوع و غروب خورشيد را بررسی كرده است.
نياكان ما هزاران سال پيش دريافتند كه گاهشماری بر پايه ماه نمیتواند گاهشماری درستی باشد. پس به تحقيق درباره حركت خورشيد پرداختند و گاهشماری خود را بر پايه آن گذاشتند. آنها حركت خورشيد را در برجهای آسمان اندازهگيری كردند و برای هربرجی نام خاصی گذاشتند. آنها دريافتند هنگامی كه برآمدن خورشيد با برآمدن برج بره در يك زمان باشد، اول بهار است و روز و شب با هم برابر است. آنها مانند ما میتوانستند در شب 6 برج را ببينند. از سر شب يكیيكی برجها از جلوی چشمها عبور میكنند. برج بره سپس برج گاو و ... آنها میدانستند 6 برج ديگر كه ديده نمیشوند در آن سوی زمين هستند و مردمانی در آنسوی زمين 6 برج ديگر را نظاره میكنند. آنها دريافتند كه اول پاييز و بهار روز و شب برابر و در اول تابستان روز بلندتر از شب است. آنها گاهشماری خود را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسيم كردند.
در فرهنگ ايرانيان و نياكان ما عدد چهل مانند عدد شش و دوازده قداست خاصی دارد.واژههای «چله نشستن»، «چل چلی» و در طبرستان واژههای(پيرا چله، گرما چله) نشانه اهميت اين عدد در ميان فرهنگ ايرانی است. آنها در اصل ماه را به چهل روز تقسيم كردند و نه ماه داشتند. اما پس از مدتی اين روزها به سی روز تغيير پيدا كرد و ماه سی روزه شد.
در شاهنامه آمده است:
نباشد بهار و زمستان پديد نيارند هنگام رامش نويد
اين بيت اشاره به گاهشماری سرزمينهای ديگر دارد. گاهشماری سرزمينهای ديگر برای بهار و فصلهای ديگر سرآغازی نداشتند و اين نشان میدهد كه گاهشماری ايرانيان همواره كاملترين گاهشماری بوده است. گاهشماری ايرانيان تا زمان دانشمند بزرگ خيام ادامه داشت. با ورود اسلام گاهشماری قمری اعراب نيز يكی از گاهشماریهای مورد استفاده سرزمين ايران شد. وزراء ايرانی خلافت عباسی هر پيشنهادی را كه برای اصلاح تقويم نياكانشان مطرح میكردند از طرف پادشاهان عباسی رد میشد. آنها میگفتند اگر تقويم شما اصلاح شود باز به آيين و فرهنگ پيشين خود بازمیگرديد. اما در زمان خيام شرايط تغيير كرد. او در سن 28 سالگی هنگامی كه وارد دربار شاه خوارزم میشد، شاه از جای خود بلند میشد و او را كنار خود مینشاند. احترامی كه پادشاهان به خيام میگذاشتند باعث شد دست او در اصلاح گاهشماری ايرانيان باز شود. با اصلاح گاهشماری بار ديگر فرهنگ و آيين ايرانی زنده شد. سامانيان كه دوستار فرهنگ ايرانی بودند، دانشمندان و وزرای ايرانی را بدون ممانعت نگهبان میپذيرفتند. اين نشانه فرهنگ غنی ايرانی است. ما شب چله را جشن میگيريم تا ياد بزرگانی همچون خيام و نياكان دورتر از خيام را گرامی داريم.»
يکي از آيين های شب يلدا در ايران، تفال با ديوان حافظ است. مردم ديوان اشعار لسان الغيب را با نيت بهروزی و شادکامی می گشايند و فال دل خويش را از او طلب می کنند. در برخی ديگر از نقاط ايران نيز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گويی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نيز يکی از مواردی است که يلدا را برای خانواده ايرانی دلپذيرتر می کند. اما همه اين ها ترفندهايی است تا خانواده ها گرد يکديگر جمع شوند و بلندترين شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ايران زمين، جايی را نمی يابيد که خوردن هندوانه در شب يلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ايران، انواع تنقلات و خوراکی ها به تبع محيط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف می شود اما هندوانه ميوه ای است که هيچ گاه از قلم نمی افتد، زيرا عده زيادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک يعنی زمستانی که در پيش دارند سرما و بيماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شيراز در شب يلدا به شب زنده داری می پردازند و بعضی نيز بسياری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در اين شب سفره ای می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سين نوروز نيست و در آن آينه و قاب عکس حضرت علی (ع) را جای می دهند. انواع و اقسام آجيل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگينک و خرما و ميوه هايی چون انار و به و بخصوص هندوانه خوراکی های اين شب را تشکيل می دهند.
در آذربايجان مردم هندوانه چله (چيله قارپوزی) می خورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثيری ندارد.
در اردبيل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم می دهند که زياد سخت نگيرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می خورند.
در گيلان هندوانه را حتما فراهم می کنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» يکی ديگر از ميوه هايی است که در اين منطقه در شب يلدا رواج دارد و به روش خاصی تهيه می شود. در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره می ريزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزايند و در خم را می بندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اطاق می گذارند. ازگيل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس ازگيل در اغلب خانه های گيلان تا بهار آينده يافت می شود و هر وقت هوس کنند ازگيل تر و تازه و پخته و رسيده و خوشمزه را از خم بيرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سينه کش آفتاب می خورند.
دکتر محمود روح الامينی روايت جالبی از يلدای مردم کرمان ذکر می کند. بنا به روايت او مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانه ای استقبال کنند. قارون در لباس هيزم شکن برای خانواده های فقير تکه های چوب می آورد. اين چوب ها به طلا تبديل می شوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه می آورند.
(جمشيد کيومرثی) مردم شناس زرتشتی درباره يلدا می گويد:( نزد ايرانيان، زمستان به دو چله کوچک و بزرگ تقسيم میشود. چله بزرگ از اول ديماه تا 10 بهمن ماه را در بر می گيرد و از 10 بهمن به بعد را چله کوچک می گويند. يلدا، شب نخست چله بزرگ است.)
بنا به روايت او زرتشتيان در اين شب جشن می گيرند و فديه می دهند:( فديه، سفره ای است که در هر خانه گسترده می شود و در آن خوراکی های مرسوم شب يلدا چيده می شود. زرتشتيان در اين شب دعايی به نام «نی يد» را می خوانند که دعای شکرانه نعمت است. خوراکی هايی که در اين جشن مورد استفاده قرار می گيرند، گوشت و 7 ميوه خشک شده خام (لورک) را شامل می شوند.)
آشوريان ايران نيز در جشن يلدا با ساير اقوام ايرانی شريک هستند.
(آلبرت کوچويی) رئيس سابق انجمن آشوريان تهران ضمن تاييد اين نکته می گويد:(ما معتقديم يلدا، سنت ديرينه آشوری است. يلدا يعنی تولد و آشوری ها معتقدند به دليل نزديکی عيد ميلاد مسيح و شب يلدا، آشوری ها بعد از مسيحيت، يلدا را به عنوان شب تولد مسيح جشن می گرفتند ولی بعدها به علت تغييراتی که در گاه شماری ها پيش آمد و سال های کبيسه را هم محسوب کردند، اين تاريخ تغيير کرد و شب يلدا سه روز عقب تر آمد و ما اين سال ها در 4 دی ماه ميلاد مسيح را جشن می گيريم.)